میدانم دل نبستن به جشنهای این و آن در این روزگار غمگین و پر از گرفتاری سخت است …!
میدانم که هر بهانهای برای شاد بودن در این روزگار غنیمت است!
با
این همه فقط یک نکته کوچک: شما که می خواهید شاد باشید، شما که میخواهید
به عشقتان هدیه بدهید، اگر تنها کمی در میان این هیاهو نیمه علاقهای هم
به این کهن سرا دارید، برایتان فرقی میکند که هدیهی تان را به جای 14
فوریه (25 بهمن ماه)، 29 بهمن ماه بدهید؟
آیا بهتر نیست به جای اینکه زادمرگ یک کشیش مسیحی را جشن بگیریم، یک جشن کهن خودمان را زنده کنیم؟
آیا بهتر نیست یک جشن چند هزارسالهی ایرانی را به جای یک جشن چندصدساله اروپایی جشن بگیریم؟
آیا بهتر نیست به جای ولنتاین غربی ، که هیچگونه به زبان فارسی نمیآید، اسفندگان (سپندارمذگان) را جایگزین کنیم؟
آنقدر حجم تبلیغاتی غرب بالا است که کافی است کوچکترین چیزی از آنان را وارد کنیم تا دیگر هیچ جایی برای رسوم خودمان نماند.
کمی فکر کنید :
آیا جشن یلدا بد است ؟!
نوروزو چهارشنبه سوری بد است ؟!
پس چرا اسفندگان (سپندارمذگان) چند هزار ساله که آغازش پشت زمانها گم شده است بد باشد… ؟!!
میدانم
دیر است، میدانم کمتر کسی به این چیزها توجه میکند،ولی مهربانی کنید، اگر
تنها حس کردید که این نوشته تلنگری است،برای دوستانتان هم بفرستید. اگر
بخواهیم در آیندهای نزدیک میتوانیم…
تصمیمش آنقدر سخت نیست. تنها چهار روز هدیه تان را بیشتر پیش خودتان نگه دارید، همین!
شاید افراد زیادی را ببینید همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش می دانند، اما حتی اسم “سپندار مذگان” به گوششان نخورده است.
چند
سالیست حوالی 25 بهمن ماه (14 فوریه) كه می شود هیاهو و هیجان را در
خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس كادوئی لوكس و فانتزی غلغله می شود.
همه جا اسم Valentine به گوش می خورد. از هر بچه مدرسه ای كه در مورد والنتاین سوال كنی می داند كه :
“در
قرن سوم میلادی كه مطابق می شود با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران، در
روم باستان فرمانروایی بوده است بنام كلودیوس دوم. كلودیوس عقاید عجیبی
داشته است از جمله اینكه سربازی خوب خواهد جنگید كه مجرد باشد. از این رو
ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می كند.كلودیوس به قدری بی رحم
وفرمانش به اندازه ای قاطع بود كه هیچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را
نداشت.اما كشیشی به نام والنتیوس(والنتاین)،مخفیانه عقد سربازان رومی را
با دختران محبوبشان جاری می كرد.كلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود و
دستور می دهد كه والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق
دختر زندانبان می شود .سرانجام كشیش به جرم جاری كردن عقد عشاق،با قلبی
عاشق اعدام می شود…بنابراین او را به عنوان فدایی وشهید راه عشق می دانند
و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق!” …
اما كمتر كسی است كه بداند در ایران باستان، روزی موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانید كه این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز اسفندگان (سپندارمذگان) نام داشته است.
سپندار
مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پیدا می
كردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز
زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت
می كردند.
“اطلاع
داشتن از فرهنگ های سایر ملل” و “مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها” دو
مقوله كاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم دیگران، بی
اینكه ریشه در خاك، در فرهنگ و تاریخ ما داشته باشد، اگر هم به جایی
برسیم، جایی ست كه دیگران پیش از ما رسیده اند و جا خوش كرده اند…!
